چیستم من زاده یک شام لذتباز
ناشناسی پیش میراند در این راهم
روزگاری پیکری بر پیکری پیچید
من به دنیا آمدم بی آنکه خود خواهم
من به دنیا آمدم تا در جهان تو
حاصل پیوند سوزان دو تن باشم
پیش از آن کی آشنا بودیم ما با هم
من به دنیا آمدم بی آنکه من باشم
وای از این بازی، از این بازی درد آلود
از چه ما را این چنین بازیچه می سازی
رشته تسبیح و در دست تو می چرخیم


موضوعات مرتبط: فروغ فرخ زاد ، ،
برچسب‌ها: فروغ فرخ زاد ,

تاريخ : شنبه 31 فروردين 1392 ا 11:54 نويسنده : soheil ا

کاش میمردم و دوباره زنده میشدم و میدیدم
که هیچ کس دور خانه اش دیوار نکشیده است


موضوعات مرتبط: فروغ فرخ زاد ، ،
برچسب‌ها: فروغ فرخ زاد ,

تاريخ : شنبه 31 فروردين 1392 ا 11:52 نويسنده : soheil ا

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگی ها کرده پاک
ای تپش های تن سوزان من
آتشی در سایه ی مژگان من
ای ز گندم زارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه ها پر بارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها


موضوعات مرتبط: فروغ فرخ زاد ، ،

تاريخ : شنبه 31 فروردين 1392 ا 11:50 نويسنده : soheil ا

باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت

باز من ماندم و یک مشت هوس
باز من ماندم و یک مشت امید
یاد آن پرتو سوزنده عشق
که ز چشمت به دل من تابید


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: فروغ فرخ زاد ، ،
برچسب‌ها: فروغ فرخ زاد ,

تاريخ : شنبه 31 فروردين 1392 ا 11:48 نويسنده : soheil ا

لحظه ها را دریاب
چشم
فردا کور است
نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایانست
شاید آن نقطه نورانی
چشم گرگان بیابانست.


موضوعات مرتبط: فروغ فرخ زاد ، ،
برچسب‌ها: فروغ فرخ زاد ,

تاريخ : شنبه 31 فروردين 1392 ا 11:46 نويسنده : soheil ا
صفحه قبل 1 صفحه بعد
Weblog Themes By سایت عاشقانه